کفشدوزک قرمز

متن مرتبط با «یک شبه ره صد ساله رفتن به انگلیسی» در سایت کفشدوزک قرمز نوشته شده است

دل و روده ام به هم میپیچد

  • در این چند روز صد هزار بار جمله ای را با خودم تکرار کرده ام که بلکه دستخوش فراموشی نشود که در ذهن و روحم بنشیند که تا آخر عمرم به یادم بماند که بتوانم عبور کنم از گذشته که بتوانم قوی باشم دل و روده ام به هم میپیچد و چقد برای این جسم ضعیف من سخت است حفظ کردن این جمله . روحم مقاومت میکند در برابرش .  اگر لازم باشد هزاران بار دیگر تکرارش میکنم و انقدر ادامه میدهم که جسم و روحم دست از مقاومت بردارد  ن,روده,میپیچد ...ادامه مطلب

  • خدا هوامو داره

  • یه روزایی هست که با بدخلقی از خواب بیدار میشی تو آینه که نگات به خودت میفته دوست داری یه سیلی بزنی تو گوش خودت ولی امروز من به جای سیلی گوش خودمو پیچوندم و به خودم گفتم آی آی صب کن که خیلی داری تند میری ، قول و قرارت با خودت که یادت نرفته ، گفته بودی میخوایی خودتو دوست داشته باشی تحت هر شرایطی ، پس وایسا . کار به اینجا که رسید گوش خودمو ول کردم و یه بوس برای خودم فرستادم کلی هم قربون صدقه ی چشم و ابروم رفتم بعد دوویدم یه کاغذ و خودکار برداشتم و هر چی آرزوی خوب تو دنیا هستو واسه خودم نوشتم چسبوندم به همون آینه ؛ یه قرار دیگه هم گذاشتم که هر وقت از جلوی آینه رد,خدا هوامو داره,خدا هواتو داره ...ادامه مطلب

  • ره صد ساله ...

  • این روزها نوشتن باعث شده بیشتر خودم را بشناسم و بهتر از قبل ضعف های خودم را ببینم و روی کارهایم فکر کنم . از روی همین نوشته ها من فهمیدم که همیشه به دنبال تغییر دادن خودم بوده ام نه یک تغییر جزیی و کوچک بلکه میخواهم از بیخ و بن تمام زندگیم را عوض کنم چون دوستش ندارم ؛ نه خودم را ،نه زندگیم را ؛ ولی کم کم دارم تسلیم میشوم . شاید تسلیم شدن همیشه هم بد نباشد .از این تسلیم شدن حال خوبی دارم؛ خودم را قبول کرده ام و دارم با خودم کنار می آیم. شاید من به آن بدی هایی هم که خودم فکر میکنم نباشم . درست است که زندگیم طبق برنامه هایی که میریزم پیش نمیرود ولی یک جاهایی یک کا,ره صد ساله,کتاب ره صد ساله,مهربونی ره صد ساله گرفته,یک شبه ره صدساله رفتن,یک شبه ره صد ساله,یک شبه ره صد ساله رفتن به انگلیسی,دیدند یک شبه ره صد ساله ...ادامه مطلب

  • صدایی آشنا میخواهم که نامم را صدا کند

  • صدای باز و بسته شدن در و بعد از آن صدای قدم هایی که به سرعت برداشته میشود و پله ها را طی میکند تا از ساختمان خارج شود . سپس سکوت . دقایقی میگذرد و بعد صدای مرد همسایه که با همسایه ای دیگر احوال پرسی می کند . صدای کودکی که پشت سر هم مادرش صدا میزند و وقتی جوابی نمیگیرد صدای ضربه هایی که با شدت به در کوبیده میشود و بعد صدای فریاد مادر و دوباره سکوت. نه ، سکوت نه ، صدای بوق ماشین ها  ،صدای جاروبرقی همسایه ، صدای چند کلاغ و صدای چکه ی آب نمیگذارند سکوت برقرار شود ., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها